سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زمزمه

ارسال شده توسط حسین صفایی در 89/11/5:: 7:48 عصر
بیا وقتی برای عشق هورا میکشد احساس
به روی اجتماع بغض حسرت گاز اشکاوربیاندازیم
بیا با خود بیندیشیم
اگریک روز تمام جاده های عشق رابستند
اگریکسال چندین فصل برف بی کسی بارید
اگریک روز نرگس درکنار چشمه غیبش زد
اگریکشب شقایق مرد
تکلیف دل ما چیست
ومن احساس سرخی میکنم چندیست
ومن ازچند شبنم پیشتر خوابم نزول عشق رادیدم
چرا بعضی برای عشق دلهاشان نمی ارزد
چرا بعضی نمیدانند که این دنیابه تار موی یک عاشق نمی ارزد
چرا بعضی تمام فکرشان ذکراست
ودرآن ذکرهم یاد خدا خالیست
وگویی میوه اخلاصشان کال است
چرا سغل شریف ورایج این عصر رجالیست
چرادراقتصاد راکداحساس این مکاربازارانصداقت نیزدلالیست
کاش میشد لحظه ای پرواز کرد
حرف های تازه ای را آغاز کرد
کاش میشد خالی از تشویش بود
برگ سبزی تحفه درویش بود
کاش تا دل میگرفت ومیشکست
عشق می آمد کنارش می نشست
کاش با هردل دلی پیوند داشت
هرنگاهی یک سبد لبخند داشت
کاشکی لبخندها پایان نداشت
سفره ها تشویش آب ونان نداشت
کاش میشد نازرا دزدیدوبرد
کاش میشد بوسه را با غنچه هایش چیدوبرد
کاش دیواری میان ما نبود
بلکه میشد آن طرفتررا سرود
آی مردم من غریبستانی ام
امتدادلحظه ای بارانی ام
شهرمن آنسوتراز پروازها ست
درحریم آبی افسانه هاست
شهرمن بوی تفضل میدهد
هرکه می آید به او گل میدهد
دشت های سبز
وسعت های ناب
نسترن نسرین شقایق آفتاب
بازاین اطراف حالم را گرفت
لحظه پروازم راگرفت
میروم آن سو تورا پیداکنم
دردل آینه جایی واکنم




بازدید امروز: 8 ، بازدید دیروز: 5 ، کل بازدیدها: 64564
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ